معنی از فلزهای غیرسمی

واژه پیشنهادی

مترادف و متضاد زبان فارسی

سام

بیماری، مرض، ناخوشی، ورم، آسم، سرسام، دوار، خیزران، سمی، زهردار، خطرناک، زهرناک،
(متضاد) بی‌زهر، غیرسمی، آتش،
(متضاد) آب

فرهنگ معین

گردن بند

(~. بَ) (اِ.) پیرایه ای معمولاً از سنگ ها یا فلزهای قیمتی که آن را خانم ها به گردن می آویزند، گلوبند.


طلاکوبی

(~.) [ع - فا.] (اِمص.) کوبیدن فلزهای براق به ویژه طلا و نقره به صورت نقش های زینتی یا نوشته بر سطح دلخواه، زرکوبی.


مار

(اِ.) جانوری است از راسته خزندگان با بدنی استوانه ای شکل و نرم که روی زمین می خزد و انواع مختلف دارد اعم از سمی یا غیرسمی.، ~ ِ خوش خط و خال کنایه از: شخص حیله گر و نادرست.

فرهنگ عمید

گلوکز

ماده‌ای جامد، سفیدرنگ، بی‌بو، شیرین، و غیرسمی که از هیدرولیز نشاسته، نیشکر و گلوکزیدها حاصل می‌شود و در تهیۀ شراب، شربت، شیرینی، و در پزشکی کاربرد دارد،

معادل ابجد

از فلزهای غیرسمی

1461

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری